قلبم میزنه براتُ تو دور از عقلی !
دیگه کارمون گذشته از تمرین
تهش رسیدم و فهمیدم ته نی ،
فهمیدم ته نی..... دوتایی بریم و خاطرات باشن
دوباره گریه صب تا شب
چرا مجبور به تجربهایم من و تو
که بشینیم با عکس هم و چنتا شمع
بارون زده ، تو چشم حالم بده
چیکار کنم واقعاً نره...
واقعاً نره... بارون زده ، همه چی بد ریخ به هم
نکنه باید واقعاً برم....
واقعاً برم....
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.